ادامه مطلب
گرگ درون
گفت دانايي که: گرگي خيره سر هست پنهان در نهاد هر بشر لاجرم جاريست پيکاري سِتُرگ روز وشب مابين اين انسان وگرگ زور بازو چاره اين گرگ نيست صاحب انديشه داند چاره چيست اي بسا انسان رنجور پريش سخت پيچيده گلوي گرگ خويش وي بسا زور آفرين مرد دلير هست در چنگال گرگ خود اسير هرکه گرگش را در اندازد به خاک رفته رفته ميشود …